« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است





چادر



سیه چــــــــــــــــــــــــادر مرا پنهان ندارد


نمای رو مرا عـــــــــــــــــــــــریان ندارد


چـــــــو خورشیدم زپشت پـــــــــــرده تابم


ســــــیـــــــاهی ها نمیگردد نـــــقـــــــابــم


نـــــمـــیــــدارد مـــــرا در پرده پنـــــــهان


اگـــــــر عابــــــــــد نباشد سست ایمـــــان


تــــــو کـــــز شهر طــــریقت هـــــا بیایی


بـــــمـــــوی مـــــن چــــرا ره گـــم نمایی


نـــخـــواهــــم نـــاصـــح وارونه کـــــارم


که پای ضعف « تو » « من » سر گذارم


کـــــی انصــــافی درین حکمــــت به بینم


گــــنـــــه از تــــو و مــــن  دوزخ نشیـنم


بــــــجـــــای روی من ای مصلحت ساز!


بـــــروی ضــــــعــــف نفست چادر انداز



غروبه تو میری و من می شکنم باز






غروبه تو میری و من می شکنم باز

به روت این شکست و نمی خوام بیارم

نمی خوام بفهمی که وقتی تو نیستی

دلیلی واسه زنده بودن ندارم

تو رو به رهایی و من رو به این غم

میری تا توی سرنوشتت نباشم

اگه روزی برگشتی و من نبودم

بدون خواستم اما نشد بی تو باشم


میرم ...




میرم تا تو آروم شبها چشمات بسته شه

دیوار ِ اتاقت از عکسم خسته شه

میرم تا بارون منو یاد ِ تو نندازه
میرم یه جای ِ تازه
میرم یه جای ِ تازه

 

میرم با چشمای ِ خیس و قلبی بی گناه

میرم حتی نمیندازی به من یک نگاه

هرجا میرم اما بازم یادت میفتم
اینو به همه گفتم
اینو به همه گفتم

 

میرم جای ِ من اینجا نیست

عشق ِ تو زیبا نیست رویا نیست

میرم جایی که دریا نیست

اسم ِ تو رو ماه نیست
غوغا نیست
.
.
.
کاش میشد تو ببینی من اینجا چه تنهام

وقتی که تو نباشی بهم میریزه دنیام

اینجا کسی نیست با چشای ِ ناز و روشن
بی تو چه غریبه.ــَم من
بی تو چه غریبه.ــَم من

 

از هرجا رد میشم میاد عکست رو به روم

سوخته عشقت تو آتیش ِ عشقت شهر ِ آرزوم

دارم آروم آروم مرگ و به جون میخرم
دیدی چی اومد سرم؟!
دیدی چی اومد سرم؟!

 

میرم جای ِ من اینجا نیست عشق ِ تو زیبا نیست رویا نیست

میرم جایی که دریا نیست

اسم ِ تو رو ماه نیست
غوغا نیست
میـــرم
جای ِ من اینجا نیست
عشق ِ تو زیبا نیست
رویا نیست
میـــرم
جایی که دریا نیست
اسم ِ تو رو ماه نیست
غوغـــا نیست


رفت که رفت ...



توی اوج تنهایی هام سر کشید

روی بی کسی های من پا گذاشت
یه عمر آرزوشو به دل داشتم
چقد خوب بود با همه فرق داشت
مثل خواب بود یا یه کابوس بود
مثل برق اومد مثل باد رفت
مثل اونکه بعد از یه عمر زندگی
دیگه زندگیتو نمی خواد رفت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم فقط رفت که رفت
چقد حال و روزم باهاش خوب بود
چقد بگذره تا که یادم بره
چقد بگذره تا من آروم بشم
آخه خاطره از جنون بدتره
نه چیزی آورد نه چیزی رو برد
فقط عطرشو روی میز جا گذاشت
تا فهمید دیوونشم کم آورد
هنوز میگم با همه فرق داشت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم امافقط رفت که رفت