شاعران مردمی و متعهد در همه ی زمانه ها دارای جهان بینی و پویندگی بوده و روشنگران مردم روزگار خویش بوده و هستند و با سلاح پر نیروی قلم و طبع نازک اندیش به جنگ با جهل و تعصب که مادر همه ی بدبختی های جوامع بشری است پرداخته اند.
بهارسعید در شهر کابل متولد شده ، لیسه رابعه بلخی را به پایان رسانیده ، سپس در دانشکده ادبیات کابل لیسانس واز دانشگاه تهران سند فوق لیسانس را بدست آورده است.
وی بعد از ختم تحصیل و مراجعت به وطن مجبور به ترک دیارش گردیده است.
اخیرا کتابی تحت عنوان « چادر» سروده های تازه بهار سعید بدست ما رسید. این اثر گرانبها با قطع و صحافت بسیارمقبول در 136 صفحه در کانادا توسط انتشارات هژبر شینواری طبع گردیده است.
اگر نیک نگریسته شود بهار سعید در نقش یک شاعر متعهد و مسئول در برابر جامعه ی از هر نظر عقب مانده ( زن شرقی ) دست به یک انقلاب « ویژه » زده است و در واقع با ظهورشعر او، « زن شرقی » با شیوهً ظریف و زنانه متوجه حقوق حقه اش که بزرگترین آن « جنسی » میباشد ، گردیده است.
او با شهامت به « زن شرقی» نشان داده است که در رستاخیز خود باید بیش از این در پرده های اوهام و نادانی باقی نمانده و برابری خود را با مردان از هر جهت مورد توجه قرار دهد. پس کاریکه بهار سعید دراین مرحله انجام داده است پیامد های بزرگی در راه مبارزه ی « زن شرقی » برای کسب آزادی و احقا ق حقوق زن خواهد داشت و آنانی را که همواره احساس خود را مخفی میکرده اند و متاسفانه هنوز هم میکنند آموزش میدهند که برخلاف غرایز طبیعی و انسانی خویش از ابراز لطیف ترین و زیباترین احساس خود شرم و خجالت نکنند.
در اینجا سخن را کوتاه میکنیم و شما را به عمق دریای بیکران اندیشه های این شاعرفرا می خوانیم و مروارید هایی را از آن برداشته پیکش شما می نماییم.
خوانش این سروده های بهار سعید برای همهً دوستدارن شعر و ادب ضروری پنداشته میشود.
نمونه اشعار بر گرفته شده ازاین اثر گرانقدر :
افشان
تا یک نگه بینم ترا یک عمــــــــــرت ارمان میکنم
یک لاله گرخنـــــــــدی بمن یک دشت توفان میکنم
یک بوسه گر از من شوی یک عشق دوران میکنم
یک دل مرا گر بشــــکنی یک هستی ویران میکنم
تا از بهار دلــــــبری در دیـــــــده ام افتیــــــده ای
وحشـــــــی سر راه دلـــــم تا انتـــــــها روییده ای
درتازگــــی های صلب در قامتـــــم پیـــــچیده ای
درعشــــــق من گل کرده ای افسوس پنهان میکنم
از دور دستـــــــان ترا تا بـازوانت چــــیـــــــده ام
از قله هـــــــای شـــــانه ات در آرزو لغـــزیده ام
لبهای شیــرین ترا در شعر ها بوسیــــــــــــــده ام
درد طـــــلب هـــای ترا اینــــــگونه درمان میکنم
توفــــان تاب و تب شـــدم از شور تو انگیـــــختم
از خوشه های عشق تر در چــــیدنت آویختــــــم
ازبسکه دامن دامنت در ســــوز و سازم ریــختم
در واژه گل گل بیزمت در شعــــــر افشان میکنم
ترسم
یک بوسه گرفت و برد لب های مرا
ازبستر من ربود شب هــــــــای مرا
ترسم که اگر تنــــــــــم بدستش برسد
تاراج کنـــــــــد صبر طلب های مرا
آهوانه
بسکه در قلب من تپش داری
هستیم را به لــــرزه می آری
لذت سوختن زعشق تـــو شد
گـــرمی تا سحــــر گرفتاری
آرزوهــــــــای لمس پیکر تو
شب بیاید به عــــاشق آزاری
زین خرامت شبانه ، میترسم
که مرا آهــــــــوانه بگذاری
بیجا
ترا من سخت بیجا دوست دارم
چرااینگونه زیبا دوســـت دارم
سراپا از چـــــــراهایی و شـاید
برای این چرا ها دوسـت دارم
بمن برکت و نیرو و دانایی و هنری عطا کن تا ...
لیاقت و توان به گوش رساندن و به تصویر کشیدن جلال، بزرگی و زیبایی های بیشمار تو رو داشته باشم!
تا هم در این دنیا و هم در ملکوت تو سربلند و سرافراز باشم … آمین
ایتانیک (به انگلیسی: Titanic) فیلمی حماسی-عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون محصول سال 1997 کمپانیهای پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. ماجرای فیلم داستان غرق شدن تایتانیک، بزرگترین کشتی زمان خود در سال ۱۹۱۲ است. فیلم نامه تایتانیک آمیزهای از واقعیت و افسانه است. برخی شخصیتهای این فیلم در کشتی تایتانیک حضور نداشتهاند. همچنین برخی صحنههای به تصویر کشیده شده در فیلم نیز وجود خارجی ندارند.
این فیلم به همراه بن هور و ارباب حلقه ها : بازگشت شاه برنده ۱۱ جایزه اسکار است. از لحاظ فروش نیز این فیلم یک پدیده بود و در سال ۱۹۹۷ با ۱٫۸ میلیارد دلار فروش پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان در زمان خود شد. در حال حاضر این فیلم بعد از فیلم آواتار (فیلمی دیگر از همین کارگردان) دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است.
در سال ۲۰۱۲ نیز به مناسبت صدسالگی غرق شدن تایتانیک، کامرون نسخه سه بعدی این فیلم را روانه گیشهها کرد. اکران دوباره این فیلم نیز با فروش نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلاری همراه بود، که سرانجام این فیلم توانست به فروش ۲٫۱۸۵ میلیارد دلاری برسد و به دومین فیلمی تبدیل شود که بیش از دو میلیارد دلار فروش داشته است.
چند فیلم دیگر به همین نام و داستانی کم و بیش همانند ساخته شدهاست. یکی از آنها شب به یاد ماندنی است که در سال ۱۹۵۸ و با کارگردانی روی وارد پیکر ساخته شد.
فیلم تایتانیک یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینماست که برای تهیه آن ۲۰۰ میلیون دلار هزینه شد.
ک جوینده گنج به نام «بروک سوت» که به دنبال الماس مشهوری در بقایای کشتی غرق شده تایتانیک است، صندوقچهای در کشتی پیدا میکند که در آن نقاشی از چهره زنی جوان با الماسی بر گردن به چشم میخورد. پس از نمایش نقاشی در یک برنامه تلویزیونی، خانم پیری به اسم «رز داوسن» ادعا میکند که همان زن نقاشی است. او را به محل غرق کشتی میبرند تا به جستجوگران کمک کند جای الماس را پیدا کنند، اما بجای این کار او داستان غرق شدن کشتی تایتانیک را برای همه آنگونه که خود از نزدیک دیدهاست، بازگو میکند.
رز داوسن ۱۷ ساله و ثروتمند تصمیم میگیرد با کشتی به آمریکا برود و در آنجا با «کال هاکلی» ازدواج کند. مادرش او را مجبور کرده تا به این ازدواج تن در دهد. آنها سوار کشتی تایتانیک میشوند و کشتی حرکت میکند. یک شب رز تصمیم میگیرد تا از بالای کشتی خودش را در آب بیندازد. اما مسافر فقیر و جوانی به اسم «جک داوسون» که کارش نقاشی است، او را نجات میدهد. «جک داوسون» همراه با دوستش بلیط تایتانیک را در بازی پوکر بردهاند. آنها بتدریج بیشتر با هم آشنا میشوند و این آشنایی منجر به عشقی عمیق بین آندو میشود.
هاکلی و مادر رز میکوشند تا آنها را از هم جدا نگه دارند. خدمتکار هاکلی به دستور او گردنبند الماسی را که هاکلی به رز هدیه داده را در جیب جک میگذارند و افسران کشتی به جرم دزدی به او در طبقه پایین کشتی به لوله دستبند میزنند. کشتی به یک کوه یخ شناور برخورد کرده و شروع به غرق شدن میکند و همه خدمه و مسافرین کشتی در تلاشند تا راه نجاتی برای خود بیابند. ابتدا زنها و بچهها را در قایقها میگذارند و نجات میدهند. در این بین در طبقهٔ زیرین که جک در آنجا زندانی است رز تبر بزرگی برمی دارد و دستبند جک را میشکند و با هم به سمت بالا میروند. توماس اندروز به رز جلیقه نجات میدهد و افسران رز را به قایق میبرند اما او پیش جک برمیگردد. مادر رز با قایق نجات پیدا میکند و هاکلی هم کودکی را بغل میگیرد و به قایق میرود و نجات مییابد.
کشتی غرق میشود و تعداد زیادی از مسافران روی آب میمانند و یخ میزنند جک رز را روی قطعه چوبی میگذارد و از رز قول میگیرد زنده بماند. قایقها دوباره برمی گردند تا زنده ماندهها را نجات دهند ولی فقط رز زنده بود و نجات یافت به این ترتیب جک برای زنده ماندن رز یخ میزند و میمیرد. پس از ۸۴ سال الماس دست رز است و آن را در دریا میاندازد. همان شب، رز در حالی به ظاهر در خواب است، عکسهای روی کمد لباسهایش زندگی ماجراجویی و آزادش را، که بواسطه الهام از زندگی جک بود، به تصویر میکشید.
دانلود کلیپ زیبا از فیلم تایتانیک