« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

درد دیرینه




نگاهی از دو چشمت برمن نثار کردی
با نرگس خمارت دل را شکاری کردی
دیدم بسوی چشمت رازها نهان دارد
تا بشنوم صدایت بس انتظار کردی
کردم سلام برایت بگوی چند کلامی
تاکه جواب شنیدم زار ونزار کردی
دربین گفته هایت لبخند زدی بسویم
با زلف پیچ وتابت بس بیقرار کردی
ابرو بالا گرفتی فدای چشم مستت
با هر نگاه نازت زعشق گفتار کردی
مسکن بخود بساختی در قلبم ای پری رو
برلب نهاده خال را گرم بازار کردی
دور گشتی از کنارم بردی صبرو قرارم
بدرد سوز هجران آخر دچار کردی
دیشب وقت سحر بود دیدم ترا بخوابم
چگونه دلربودی گفتی تومار کردی
دل باخته برتو (بیدار ) سوزد زدرد هجران
آخر زسوز هجران دور از دیارکردی



فرهنگ لباس پوشیدن در افغانستان

افغانستان کشور تاریخیست ودر گذشته ها به نام های متفاوتی یاد شده است درسالهای متمادی دارای هویت فرهنگی بوده که این هویت شامل تاریخ زبان ورسوم میگردد,از یکجا شدن این پدیده های فرهنگی شناسنامه ملی کشورها به وجود میآیدهر کشور دارای تفاوت وتنوع فرهنگی است سازنده علم، دانش، اندیشه،  طریقه زندگی ....میباشد.

ماریارهین: "فرهنگ لباس پوشی در ولایات و مناطق مختلف افغانستان متفاوت میباشد و مردم هر ولایت نظر به رسم و رواج خود لباسهای محلی با دیزاین های متفاوت استفاده میکنند که بعضاً کاملاً از هم متفاوت میباشد؛ اما در این اواخر این فرهنگ مورد تهاجم کشورهای همسایه و سایر کشورها قرار دارد."

شهری ها نظر به موقعیت اجتماعی مردم لباس می پوشند، در شهر مزارشریف بیشتر لباسهای اروپایی به چشم می خورد، مردان کرتی و پطلون می پوشند و زنان دامن و تعدادی هم پطلون که این فرم بیشتر در بین تحصیل کرده ها ودانشجویان عمومیت دارد. لباس تمام مامورین دولتی در تمام شهرها و حتی روستاها دریشی(کرتی و پطلون) است ولی مردم غیر دولتی که شغل آزاد دارند حتی در شهرها لباس محلی خود را می پوشند.

مردان هزاره برک می پوشند و کلاه سر می کنند، زنانشان پیراهن، تنبان و چادر دارند. این قاعده فقط در مناطق مرزی حاکم است. به محض اینکه از آن محدوده خارج شوند، تغییر لباس می دند. هزاره های نواحی شمال کاملا تغییر لباس داده بسیاریشان برک را نمی شناسد. مردان پشتون پیراهن، تنبان، لنگی، چپلی و پتو می پوشند. زنانشان پیراهن، تنبان فراخ و چادر و پیزار می پوشند. جز معدودی از پشتونهایی که در شهر زندگی می کنند بقیه در هر کجا این یونیفورم را حفظ کرده اند و به آن افتخار می کنند.

لباس مردم ترکمن وازبیک پیراهن و تنبان گویچه،‌ شلوار، چپن قاتمه و موزه و مسی است، ولی امروزه تغییراتی به وجود آمده جوانان مسی نمی پوشند. تمام نواحی شمال تحت تاثیر لباس ازبک ها قرار گرفته چپن، جیلک و گوبچه می پوشند، زنان نواحی شمال چادر سر می کنند و این قاعده عمومیت دارد زنان ترکمن لباس مخصوص دارند.


تاریخ کشور افغانستان


تاریخ افغانستان :

افغانستان ( سرزمین افغانها ) یک کشور کوهستانى و محاط به خشکه است که در  آسیاى مرکزى موقعیت دارد .

 این کشور که  تاریخ پنج هزار ساله دارد ، نخست به نام آریانا و بعداً به نام خراسان یادگردیده ، اما در سال ١١٢٦ خورشیدى در زمان حاکمیت احمد شاه بابا ،افغانستان جاى تمام آریانا و خراسان را گرفت .

  بعضى از  مؤرخین  تعین دقیق سرحدات امپراطورى افغان را کار دشوار دانسته ، اما گفته اند که زمانى الى ١٦ درجه طول البلد وسعت داشت.

آنها مى گویند که  سرحدات این امپراطورى در شرق به سرهند که در ١٥٠ کیلومترى دهلى موقعیت دارد، در غرب الى مشهد که از دریاى  حزر با همین فاصله موقعیت دارد و عرض این امپراطورى  از دریاى آمو گرفته  و در جنوب الى خلیج فارس امتداد مى یافت .

ادامه مطلب ...

لیلا

ترانه های هزارگی همچون دو بیتی های ان، ظاهری ساده و بی الایش دارند . همین ظاهر ساده و بی تکلف اما زبانی گویاست برای توصیف های زیبا . مضامین عاشقانه در ان موج می زند ، کاری به عرفان و ماورا ندارد ، و برای یک عشق کاملا زمینی خوانده می شود.

قد چون سرو تر داری گل من

که گیسو تا کمر داری گل من

اگر میل دلت با من نمی شه

مگر یار دگر داری گل من

ترانه ی هزارگی معمولا روایت گر یک داستان عاشقانه است ، و از توصیف های جسمانی اغاز می شود

چشم سیا بِیَه بلنده لَیلا /  دَ بین دُخترو نوربنده لُیلا

چشم های لیلا  سیاه است وقد و اندامش بلند / میان دخترها ، او زیبا ترین است

لیلا نور بند خوده کیل کیل موکونه / ناز و نخره بین عاقل موکونه

لیلا هنگام راه رفتن کج و راست می شود / و میان قریه خرامان خرامان می گردد

اشعار به قدری ساده اند که شنونده را یکراست می برد به دورترین قریه های دنیا ،انجایی که عشق ها همچون ادم هایش بی ریاست ، جایی که دو رویی ، خیانت ، دور زدن ادم ها ، کلک ، توهین و نفرین و تحقیر که مخصوص دنیای مدرن و شهرهای کلان است و در ترانه های امروزی موج می زند ،جایی در این ترانه ها ندارند.

مرد افغان از لیلایش می گوید که در باغ ها با او قرار می گذارد،برای لیلا عاشقی نوعی بازی بچه گانه و شوخی ست ،لیلا واقعیت را برای او نمی گوید، خبر راست خوره نموگه ؛ موهایش را شانه می کند و این روزها کمی از یارش دوری می جوید .

تمامی این داستان در ترانه لیلا از عباس نشاط


عباس نشاط خواننده ی جوان هزاره از برندگان برنامه ی ستاره افغان است و  چنان ساده می خواند که در شبکه های اجتماعی همین توصیف را برایش نوشته اند ،" او هنوز الوده ی دنیای مدرن نشده "


    دانلود ترانه لیلا
     

مـــــــــــــــادر

مـــــــــــــــادر

باغبانی است بزرگ منش ،


جفای خار می کشد تا گل بپروراند .

مادری که هیزم بر دوش دارد

پوکی استخوانش رو پنهان می کند

و رنگ دکمه های لباسش با همه فرق دارد

هیچ وقت به المپیک نرفته

ولی یک قهرمان است


"""""


عشق زاییده ی بلـــخ است و مقیم شیراز

این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است

کـــه بـــه عشق تو قمــــر قاری قرآن شده است

مثــل من باغچـــــه ی خانــه هـــــم از دوری تــــو

بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است

بس کـــه هر تکــه ی آن با هوسی رفت ، دلم

نسخه ی دیگری از نقشه ی ایران شده است

بی شک آن شیخ که از چشم تو منعم می کرد

خبـــــر از آمدنت داشت کـــه پنهان شده است

عشق مهمان عزیزی ست که با رفتن او

نرده ی پنجره ها میله زندان شده است

عشق زاییده ی بلـــخ است و مقیم شیراز

چون نشد کارگر آواره ی تهران شده است

عشــــق دانشـــکده تجــــربـــــه ی انسانهـــاست

گر چه چندی ست پر از طفل دبستان شده است

هر نو آموختــه در عالـــم خود مجنون است

روزگاری ست که دیوانه فراوان شده است

ای که از کوچـــه معشوقـــه ی ما می گذری

بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است