داستان زندگی یک زن
مهدی زرتشت
سیماگل* تنها زن از میان هزاران زن جامعه مردسالار افغانستانی است که به تنهایی مسئولیت تأمین مخارج یک خانواده را به عهده دارد. او حدوداً 34 سال سن دارد اما جوانتر از آن است که سناش نشان میدهد.
سیماگل دو شیفت کار میکند: از ساعت هفت صبح تا دو/سه بعد از ظهر را در یکی از ادارات موسسه خارجی با حقالزحمه 300 دالر در ماه به عنوان «آبدارچی» مشغول است و پس از آن، در یک آپارتمانی میآید که یک مرد جوان مجرد و دو مرد جوان متأهل دور از خانواده در آن زندگی میکنند. او با حقوق ماهانه 4 هزار افغانی، خانه را جارو میزند، ظرفها و لباسها را شستوشو میدهد، غذای شب را که آماده میکند، منزل را ترک میکند و میرود طرف خانهاش.
سیماگل شوهری دارد که به دلیل بیماری دیسک کمر، ماههاست کُنج اتاق لمیده و هیچ کار و کاسبی در دست ندارد. مادرشوهری دارد پا بهسن، جنجالی و به شدت سنتی با رفتار دیکتاتورانه که در عین حال سعی میکند بر امورات کل خانواده، ریاست کند و «مدام غَر میزند» و به هرچه و هرکس که دور و اطرافاش است، گیر میدهد. دختر نوجوان سیماگل در یکی از دانشگاههای خصوصی در رشته ژورنالیزم سال سوماش را سپری میکند و پسر نوجوانش از یک سال به اینسو، مکتب را رها کرده و تقریباً سرگردان و آشفته، در کوچه و بازار کابل پرسه میزند و از قول مادر- سیماگل- گاهی سیگار دود میکند و در پاسخ به سوال و نگرانی مادرش میگوید: «نه. من سیگار نمیکشم…» و وقتی هم مادر دلائلی را برای اثبات این عمل او پیش میکشد، به سختی اعتراف میکند: «هوم… مادرجان! قول میدهم دیگر نکشم.» ادامه مطلب ...
ماریارهین: "فرهنگ لباس پوشی در ولایات و مناطق مختلف افغانستان متفاوت میباشد و مردم هر ولایت نظر به رسم و رواج خود لباسهای محلی با دیزاین های متفاوت استفاده میکنند که بعضاً کاملاً از هم متفاوت میباشد؛ اما در این اواخر این فرهنگ مورد تهاجم کشورهای همسایه و سایر کشورها قرار دارد."
شهری ها نظر به موقعیت اجتماعی مردم لباس می پوشند، در شهر مزارشریف بیشتر لباسهای اروپایی به چشم می خورد، مردان کرتی و پطلون می پوشند و زنان دامن و تعدادی هم پطلون که این فرم بیشتر در بین تحصیل کرده ها ودانشجویان عمومیت دارد. لباس تمام مامورین دولتی در تمام شهرها و حتی روستاها دریشی(کرتی و پطلون) است ولی مردم غیر دولتی که شغل آزاد دارند حتی در شهرها لباس محلی خود را می پوشند.
مردان هزاره برک می پوشند و کلاه سر می کنند، زنانشان پیراهن، تنبان و چادر دارند. این قاعده فقط در مناطق مرزی حاکم است. به محض اینکه از آن محدوده خارج شوند، تغییر لباس می دند. هزاره های نواحی شمال کاملا تغییر لباس داده بسیاریشان برک را نمی شناسد. مردان پشتون پیراهن، تنبان، لنگی، چپلی و پتو می پوشند. زنانشان پیراهن، تنبان فراخ و چادر و پیزار می پوشند. جز معدودی از پشتونهایی که در شهر زندگی می کنند بقیه در هر کجا این یونیفورم را حفظ کرده اند و به آن افتخار می کنند.
لباس مردم ترکمن وازبیک پیراهن و تنبان گویچه، شلوار، چپن قاتمه و موزه و مسی است، ولی امروزه تغییراتی به وجود آمده جوانان مسی نمی پوشند. تمام نواحی شمال تحت تاثیر لباس ازبک ها قرار گرفته چپن، جیلک و گوبچه می پوشند، زنان نواحی شمال چادر سر می کنند و این قاعده عمومیت دارد زنان ترکمن لباس مخصوص دارند.
افغانستان ( سرزمین افغانها ) یک کشور کوهستانى و محاط به خشکه است که در آسیاى مرکزى موقعیت دارد .
این کشور که تاریخ پنج هزار ساله دارد ، نخست به نام آریانا و بعداً به نام خراسان یادگردیده ، اما در سال ١١٢٦ خورشیدى در زمان حاکمیت احمد شاه بابا ،افغانستان جاى تمام آریانا و خراسان را گرفت .
بعضى از مؤرخین تعین دقیق سرحدات امپراطورى افغان را کار دشوار دانسته ، اما گفته اند که زمانى الى ١٦ درجه طول البلد وسعت داشت.
آنها مى گویند که سرحدات این امپراطورى در شرق به سرهند که در ١٥٠ کیلومترى دهلى موقعیت دارد، در غرب الى مشهد که از دریاى حزر با همین فاصله موقعیت دارد و عرض این امپراطورى از دریاى آمو گرفته و در جنوب الى خلیج فارس امتداد مى یافت .