« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

«چند متر مکعب عشق»



فیلم «چند متر مکعب عشق» به کارگردانی جمشید محمودی از 26 آذر ماه بدون سرگروه اکران عمومی می شود. این فیلم عاشقانه که داستان زندگی یک دختر افغان را با پسر ایرانی روایت می کند، به عنوان نماینده سینمای افغانستان در اسکار 2015 شرکت کرده است.

فیلم «چند متر مکعب عشق» در نوزدهمین جشنواره فیلم بوسان کره جنوبی، پنجاهمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا، شصت و سومین جشنواره فیلم مانهایم-هایدلبرگ آلمان، هجدهمین جشنواره فیلم تالین استونی، چهل و پنجمین جشنواره فیلم گوا هند، جشنواره فیلم فیلمکس توکیو ژاپن، بیست و ششمین جشنواره بین المللی پالم اسپرینگز کالیفرنیا و یازدهمین جشنواره فیلم دبی حضور داشته است. «چند متر مکعب عشق» لوح سپاس و تندیس خلاقیت و استعداد درخشان هشتمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران را دریافت کرد و در سه بخش بهترین تدوین، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین مهندسی صدای این جشن، نامزد دریافت جایزه بود.

فیلم «چند متر مکعب عشق» در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. این فیلم در بخش نگاه نو موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم اولی و بهترین کارگردانی را دریافت کرد. همچنین در بخش سودای سیمرغ نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدا و بهترین طراحی صحنه و لباس شد. «چند متر مکعب عشق» پدیده سی و دومین جشنواره فجر لقب گرفت.


خلاصه فیلم «چند متر مکعب عشق»:


روایت عبدالسلام، یک مهاجر افغان است که به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول به کار و زندگی است. عشقی در راه است، عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچ‌کس نمی‌داند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام ...






  منبع : http://www.salamcinama.ir

من بهایی بیشتر از سوختن پرداختم

من بهایی بیشتر از سوختن پرداختم


از جهانی دل بریدم با تو امّا ساختم


مرکبی جز عشق تاب این هیاهو را نداشت


سوی این فرجام مبهم تا بخواهی تاختم


شهره ی پرهیز بودم روزگاری دورتر


پیش چشمان غزلخیزت سپر انداختم


از یقین کهنه ی دیروزها چیزی نماند


من به پای عشق کافرکیشت ایمان باختم


حیرتم افزودی و بیگانگی آموختی


حال می بینم که آری جز تو را نشناختم



بوسه

 بوسه یعنی لذت دلدادگی

لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن

لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه آتش می زند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من با من بمان ...



بعد مرگم اشک و نالیدن چه سود ؟






بی خبر از حال هم خوابیدن چه سود ؟
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود ؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
بعد مرگم اشک و نالیدن چه سود ؟