« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

« چند متر مکعب عشق »

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

رفت که رفت ...



توی اوج تنهایی هام سر کشید

روی بی کسی های من پا گذاشت
یه عمر آرزوشو به دل داشتم
چقد خوب بود با همه فرق داشت
مثل خواب بود یا یه کابوس بود
مثل برق اومد مثل باد رفت
مثل اونکه بعد از یه عمر زندگی
دیگه زندگیتو نمی خواد رفت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم فقط رفت که رفت
چقد حال و روزم باهاش خوب بود
چقد بگذره تا که یادم بره
چقد بگذره تا من آروم بشم
آخه خاطره از جنون بدتره
نه چیزی آورد نه چیزی رو برد
فقط عطرشو روی میز جا گذاشت
تا فهمید دیوونشم کم آورد
هنوز میگم با همه فرق داشت
نه درگیر بودیم نه اذیت شدیم
نه صحبت نه دعوا فقط رفت که رفت
آخه چیزی از بودنش موندنش
نفهمیدم امافقط رفت که رفت







نوازش



منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

شاید این آخرین باره که این احساس زیبا هست

منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم

هنوزم میشه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش اگر چه کار سختی ست

نبینم این دمه رفتن تو چشمات غصه می شینه
همه اشکاتو می بوسم می دونم قسمتم اینه

تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم
کنارت اون قدر آرومم که از مرگم نمی ترسم

تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه
چشمامو می بندی و این قصه تموم میشه

هنوزم میشه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش اگر چه دیگه وقتی نیست

نبینم این دمه رفتن تو چشمات غصه می شینه

همه اشکاتو می بوسم می دونم قسمتم اینه